چرا حلقه ازدواج در انگشت چهارم قرار میگیرد ؟؟؟؟
 
غمم از وحشت پوسيدن نيستـــــــــــــــ...غم من غربت تنهايي هاستـــــــــــــــــــ
 
 

مراحل زیر را انجام دهید تا دلیلش را بفهمید ....

1. ابتدا کف دو دستتان را روبروی هم قرار دهید و دو انگشت میانی دست های چپ و راستتان را پشت به پشت هم بچسبانید.
۲. چهار انگشت باقی مانده را از نوک آنها به هم متصل کنید
۳. به این ترتیب تمامی پنج انگشت به قرینه شان در دست دیگر متصل هستند.

4.سعی کنید انگشتان شصت را از هم جدا کنید.انگشت شصت نمایانگر والدین است. انگشت های شصت می توانند از هم جدا شوند زیرا تمام انسان ها روزی می میرند. به این صورت والدین ما روزی ما را ترک خواهند کرد.
۵. لطفا مجددا انگشت های شصت را به هم متصل کنید . سپس سعی کنید انگشت های دوم را از هم جدا نمائید. انگشت دوم (انگشت اشاره) نمایانگر خواهران و برادران هستند. آنها هم برای خودشان همسر و فرزندانی دارند. این هم دلیلی است که انها ما را ترک کنند.
۶. اکنون انگشت های اشاره را روی هم بگذارید و انگشت های کوچک را از هم جدا کنید. انگشت کوچک نماد فرزندان شما است. دیر یا زود آنها ما را ترک می کنند تا به دنبال زندگی خودشان بروند.
۷. انگشت های کوچک را هم به روی هم بگذارید. سعی کنید انگشت های چهارم (همان ها که در آن حلقه ازدواج را قرار می دهیم) را از هم باز کنید. احتمالا متعجب خواهید شد که می بینید به هیچ عنوان نمی توانید آنها را از هم باز کنید. به این دلیل که آنها نماد زن و شوهرهای عاشق هستند که برای تمام عمر با هم می مانند. عشق های واقعی همیشه و همه جا به هم متصل باقی می مانند. انگشت شصت نشانه والدین است. انگشت دوم خواهر و برادر. انگشت وسط خود شما. انگشت چهارم همسر شما و انگشت آخر هم نماد فرزندان شما است.تعجب

 
 

 



 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 18 دی 1391برچسب:حلقه,ازدواج, :: 14:58 :: توسط : پــــــــويا

درباره وبلاگ
تا که بودیم نبودیم کسی کشت مارا غم بی هم نفسی تا که مردیم همه یار شدند خفته ایمو همه بیدار شدند ----------------------------------- قلب شکستن هنر انسان هاست گر شکستی قلبی فردا میشکند دگری قلب تو را <<<---------------------------->>> من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم زبی آبی ولی باخفت و خاری پی شبنم نمیگردم بلاگردان آن رندم که بازخم دوصد خنجر به پیش هرکس وناکس پی مرحم نمیگردم دراین دنیای تنهایی که لبریزاست زدیوانه عجین سایه ی خویشم پی آدم نمیگردم <<<----------------------------------->> You don't remember me , but I remember you I lie awake and try so hard not to think of you But who can decide what they dream, and dream I do
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 54
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 55
بازدید ماه : 65
بازدید کل : 44362
تعداد مطالب : 12
تعداد نظرات : 16
تعداد آنلاین : 1